جدول جو
جدول جو

معنی پهلوان کچل - جستجوی لغت در جدول جو

پهلوان کچل(پَ لَ / لِ کَ چَ)
نام یکی از بازیها (تآترها) ی متداول ایران است که مقلدین و بازیگرها در مجالس عروسی و غیره آن را می نمودند. فسوسی. رجوع به فسوسی شود. قهرمان خیمه شب بازی. پهلوان کچلک
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(پَ لَ کَ)
دهی از دهستان چالانچولان بخش حومه شهرستان بروجرد، واقع در 29 هزارگزی جنوب خاوری بروجرد و چهار هزارگزی خاور راه شوسۀ بروجرد به دورود. جلگه معتدل. دارای 388 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات و تریاک و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی زنان قالی بافی و راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(پَ لَ کُ)
دهی از دهستان ساحلی بخش اهرم شهرستان بوشهر، واقع در 24 هزارگزی باختر اهرم و پنجهزارگزی خاور ساحل خلیج فارس. جلگه، سردسیر، مالاریائی، دارای 100 تن سکنه. آب آن از چاه. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و راه فرعی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(پَ لَ / لِ بَچْ چَ / چْ چِ)
پهلوان زاده. بچۀ پهلوان. کودک زورمند. پهلوان خردسال. بچه پهلوان (در تداول مردم قزوین) :
یکی پهلوان بچۀ شیردل
نماید بدین کودکی چیردل.
فردوسی.
پس از باره رودابه آواز داد
که ای پهلوان بچۀ گردزاد.
فردوسی.
، نوچه
لغت نامه دهخدا
تصویری از پهلوان بچه
تصویر پهلوان بچه
فرزند پهلوانپهلوان زاده، کودک زورمند پهلوان خردسال
فرهنگ لغت هوشیار